اشتغال برای سودآوری از بازار سهام

ساخت وبلاگ

کتاب اول: در مورد علل بهبود در قدرتهای تولیدی. در مورد زایمان ، و به نظم که طبق آن محصولات آن به طور طبیعی در بین صفوف مختلف مردم توزیع می شود. آدام اسمیت

در مورد سود سهام

افزایش و کاهش سود سهام به همان دلایل با افزایش و سقوط دستمزد کار ، افزایش یا رو به کاهش ثروت جامعه بستگی دارد. اما این دلایل بر یک و دیگری بسیار متفاوت است.

افزایش سهام ، که دستمزدها را افزایش می دهد ، تمایل به پایین آمدن سود دارد. هنگامی که سهام بسیاری از بازرگانان ثروتمند به همان تجارت تبدیل می شوند ، رقابت متقابل آنها به طور طبیعی تمایل به کاهش سود خود دارد. و هنگامی که در تمام معاملات مختلف که در همان جامعه انجام می شود ، افزایش سهام وجود دارد ، همان رقابت باید همان تأثیر را در همه آنها ایجاد کند.

این کار آسان نیست ، قبلاً مشاهده شده است ، تا مشخص شود که دستمزد متوسط کار حتی در یک مکان خاص و در یک زمان خاص چیست. ما حتی در این حالت می توانیم به ندرت بیش از آنچه که معمول ترین دستمزدها هستند تعیین کنیم. اما حتی این کار به ندرت با توجه به سود سهام قابل انجام است. سود آنقدر در نوسان است که شخصی که تجارت خاصی را انجام می دهد ، همیشه نمی تواند به شما بگوید میانگین سود سالانه خود چیست. این نه تنها با هر تنوع قیمت در کالاهایی که او در آن کار می کند ، تأثیر می گذارد ، بلکه با ثروت خوب یا بد هم از رقبای خود و هم از مشتریان خود ، و با هزار تصادف دیگر که کالاهایی که هنگام حمل و نقل از طریق دریا یا توسط آن انجام می شودزمین ، یا حتی در هنگام ذخیره در یک انبار ، مسئولیت پذیر است. بنابراین ، نه تنها از سال به سال ، بلکه از روز به روز و تقریباً از ساعت به ساعت دیگر متفاوت است. برای مشخص کردن سود متوسط همه معاملات مختلف که در یک پادشاهی بزرگ انجام می شود باید بسیار دشوارتر باشد. و قضاوت در مورد آنچه ممکن است قبلاً بوده است ، یا در دوره های دورافتاده با هر درجه دقت ، باید کاملاً غیرممکن باشد.

اما اگرچه ممکن است تعیین ، با هر درجه ای از دقت ، سود متوسط سهام ، چه در زمان حال و چه در زمان های باستان ، غیرممکن باشد ، اما ممکن است برخی از مفهوم ها از علاقه پول از آنها شکل بگیرند. این ممکن است به عنوان حداکثر بیان شود که هر کجا که با استفاده از پول می توان مقدار زیادی انجام داد ، معمولاً برای استفاده از آن مقدار زیادی داده می شود. و این که هر کجا که می توان کمی توسط آن ساخته شد ، معمولاً کمتر برای آن داده می شود. با توجه به ، بنابراین ، هرچه نرخ معمول بازار علاقه در هر کشور متفاوت باشد ، ممکن است ما اطمینان داشته باشیم که سود عادی سهام باید با آن متفاوت باشد ، باید در غرق شدن غرق شود و با افزایش آن افزایش یابد. بنابراین ، پیشرفت علاقه ممکن است ما را به سمت ایجاد مفهوم پیشرفت سود سوق دهد.

در 37 ام از هنری هشتم ، تمام علاقه های بالای ده درصد غیرقانونی اعلام شد. به نظر می رسد بیشتر اوقات قبل از آن گرفته شده بود. در زمان سلطنت ادوارد ششم ، غیرت مذهبی همه علاقه را ممنوع اعلام کرد. این ممنوعیت ، با این حال ، مانند سایر افراد از همان نوع ، هیچ تاثیری ایجاد نکرده است ، و احتمالاً بیشتر از آن افزایش یافته است تا شر ربا. اساسنامه هنری هشتم توسط سیزدهم الیزابت ، ج احیا شد. 8 ، و ده درصد همچنان نرخ حقوقی بهره تا بیست و یکم جیمز اول بود که به هشت درصد محدود شد. به زودی پس از ترمیم به شش درصد کاهش یافت و تا دوازدهم ملکه آن به پنج درصد رسید. به نظر می رسد که تمام این مقررات مختلف قانونی با صلاحیت بسیار زیادی ساخته شده است. به نظر می رسد که آنها پیروی کرده اند و قبل از نرخ بهره بازار یا نرخی که معمولاً افراد با اعتبار خوب وام گرفته اند ، رفته اند. از زمان ملکه آن ، به نظر می رسد که پنج درصد بیش از پایین تر از نرخ بازار بوده است. قبل از جنگ اواخر ، دولت سه درصد وام گرفته شد. و افراد با اعتبار خوب در پایتخت و در بسیاری از مناطق دیگر پادشاهی ، در سه و نیم ، چهار و چهار و نیم درصد.

از زمان هنری هشتم ثروت و درآمد کشور به طور مداوم در حال پیشرفت بوده است ، و به نظر می رسد که در طول پیشرفت آنها ، سرعت آنها به تدریج شتاب گرفته است تا عقب مانده. به نظر می رسد که آنها نه تنها ادامه داشته اند بلکه سریعتر و سریعتر ادامه یافته اند. دستمزد نیروی کار به طور مداوم در همان دوره در حال افزایش است و در بخش بیشتری از شاخه های مختلف تجارت و تولید سود سهام در حال کاهش است.

به طور کلی برای ادامه هر نوع تجارت در یک شهر بزرگ نسبت به یک روستای کشور ، به سهام بیشتری نیاز دارد. سهام بزرگ شاغل در هر شاخه تجارت و تعداد رقبای ثروتمند ، به طور کلی نرخ سود را در گذشته زیر آنچه در دومی است کاهش می دهد اما دستمزد کار به طور کلی در یک شهر عالی نسبت به یک روستای کشور بیشتر استبشردر یک شهر پر رونق ، افرادی که سهام زیادی برای استخدام دارند ، نمی توانند تعداد کارگرانی را که می خواهند بدست آورند ، و بنابراین در مقابل یکدیگر پیشنهاد می دهند تا بتوانند تا آنجا که می توانند بدست آورند ، که دستمزد کار را افزایش می دهد و سود را کاهش می دهدموجودی. در مناطق دور افتاده کشور غالباً سهام کافی برای استخدام همه افرادی وجود ندارد که به همین دلیل برای اشتغال به یکدیگر پیشنهاد می دهند ، که دستمزد نیروی کار را کاهش می دهد و سود سهام را افزایش می دهد.

در اسکاتلند ، گرچه نرخ حقوقی بهره همانند انگلیس است ، اما نرخ بازار نسبتاً بالاتر است. افراد بهترین اعتبار در آنجا به ندرت زیر پنج درصد وام می گیرند. حتی بانکداران خصوصی در ادینبورگ چهار درصد از یادداشت های سفته خود را ارائه می دهند ، که از این طریق پرداخت به طور کامل یا جزئی ممکن است در لذت درخواست شود. بانکداران خصوصی در لندن هیچ علاقه ای به پولی که به آنها واریز می شود ، نمی دهند. معاملات اندکی وجود دارد که نمی توان با سهام کمتری در اسکاتلند نسبت به انگلیس انجام داد. بنابراین نرخ مشترک سود باید تا حدودی بیشتر باشد. دستمزد نیروی کار ، قبلاً مشاهده شده است ، در اسکاتلند نسبت به انگلیس پایین تر است. این کشور نیز نه تنها بسیار فقیرتر است ، بلکه مراحلی که با آن به یک وضعیت بهتر پیش می رود ، زیرا بدیهی است که پیشرفت می کند ، بسیار کندتر و تندتر به نظر می رسد.

نرخ حقوقی علاقه به فرانسه ، در طول قرن فعلی ، همیشه با نرخ بازار تنظیم نشده است. در سال 1720 از بیستم به پنجاه و پنجم پنی یا از پنج به دو درصد کاهش یافت. در سال 1724 آن را به سیزدهم پنی یا 3 1/3 درصد افزایش داد. در سال 1725 دوباره به بیستم پنی یا پنج درصد افزایش یافت. در سال 1766 ، در طول اداره آقای لاروی ، آن را به بیست و پنجم پنی یا به چهار درصد کاهش داد. Abbe Terray پس از آن به نرخ قدیمی پنج درصد افزایش یافت. هدف فرض بسیاری از این کاهش های شدید علاقه ، آماده سازی راه برای کاهش بدهی های عمومی بود. هدفی که بعضی اوقات اجرا شده است. فرانسه شاید در زمان های کنونی کشور به اندازه انگلستان ثروتمند نباشد. و گرچه نرخ حقوقی بهره در فرانسه اغلب از انگلیس پایین تر بوده است ، اما نرخ بازار به طور کلی بالاتر بوده است. در آنجا ، مانند سایر کشورها ، آنها چندین روش بسیار ایمن و آسان برای فرار از قانون دارند. سود تجارت ، من توسط بازرگانان انگلیس که در هر دو کشور معامله کرده بودند ، اطمینان حاصل شده است ، در فرانسه نسبت به انگلیس بالاتر است. و بدون شک از این حساب نیست که بسیاری از موضوعات انگلیس به جای استفاده از پایتخت های خود در کشوری که تجارت در آن ننگ است ، انتخاب می کند ، نسبت به مواردی که بسیار مورد احترام است. دستمزد کار در فرانسه نسبت به انگلیس کمتر است. هنگامی که از اسکاتلند به انگلیس می روید ، تفاوت که ممکن است بین لباس و چهره مردم عادی در یک کشور و در دیگری به اندازه کافی بیان کنید ، نشان دهنده تفاوت در وضعیت آنها است. هنگامی که از فرانسه بازگشتید ، تضاد هنوز هم بیشتر است. به نظر می رسد فرانسه ، هرچند بدون شک کشوری ثروتمندتر از اسکاتلند باشد ، اما به نظر نمی رسد که خیلی سریع پیش برود. این یک نظر رایج و حتی یک نظر رایج در کشور است که به عقب می رود. عقیده ای که ، دستگیر شده است ، حتی با توجه به فرانسه نیز تأسیس شده است ، اما هیچ کس نمی تواند با توجه به اسکاتلند ، که اکنون کشور را می بیند ، سرگرم کند و بیست یا سی سال پیش آن را دید.

از طرف دیگر استان هلند متناسب با میزان قلمرو آن و تعداد مردم آن ، کشوری ثروتمندتر از انگلیس است. دولت در آنجا دو درصد وام می گیرد و افراد خصوصی با اعتبار خوب در سه سال. گفته می شود که دستمزد کار در هلند نسبت به انگلیس بیشتر است و هلندی ها ، که کاملاً شناخته شده است ، با سود پایین تر از هر افراد در اروپا تجارت می کند. تجارت هلند ، که توسط برخی افراد وانمود شده است ، در حال فروپاشی است ، و شاید ممکن است درست باشد که برخی از شاخه های خاص از آن چنین هستند. اما به نظر می رسد این علائم به اندازه کافی نشان می دهد که هیچ پوسیدگی عمومی وجود ندارد. هنگامی که سود کم می شود ، بازرگانان برای شکایت از پوسیدگی تجارت بسیار مناسب هستند. اگرچه کاهش سود ، تأثیر طبیعی رونق آن یا سهام بیشتری است که در آن نسبت به گذشته به کار می رود. در اواخر جنگ ، هلندی ها کل تجارت حامل فرانسه را به دست آوردند ، که آنها هنوز هم سهم بسیار بزرگی را حفظ می کنند. گفته می شود ، املاک بزرگی که هم در صندوق های فرانسوی و هم در بودجه فرانسوی و انگلیسی در اختیار دارند ، در دومی (که در آن گمان می کنم اغراق قابل توجهی وجود دارد) گفته می شود. مبالغ بزرگی که آنها به افراد خصوصی در کشورهایی وام می دهند که نرخ بهره بالاتر از خودشان است ، شرایطی است که بدون شک نشان دهنده افزونگی سهام آنها است ، یا اینکه فراتر از آنچه می توانند با سود قابل تحمل در آن استفاده کنند ، افزایش یافته استتجارت مناسب کشور خود: اما آنها نشان نمی دهند که این کاهش یافته است. از آنجا که سرمایه یک مرد خصوصی ، گرچه توسط یک تجارت خاص به دست می آید ، ممکن است فراتر از آنچه می تواند در آن استخدام کند افزایش یابد ، اما با این وجود این تجارت همچنان ادامه دارد. بنابراین ممکن است به همین ترتیب پایتخت یک ملت بزرگ باشد.

در مستعمرات آمریکای شمالی و غرب هند ، نه تنها دستمزد کار ، بلکه علاقه پول و به تبع آن سود سهام ، بالاتر از انگلیس است. در مستعمرات مختلف هم حقوقی و هم نرخ بهره از بازار از شش تا هشت درصد است. با این حال ، دستمزد بالای نیروی کار و سود زیاد سهام ، مواردی است که شاید به جز در شرایط عجیب و غریب مستعمرات جدید ، کمیاب باشد. یک مستعمره جدید همیشه باید مدتی متناسب با میزان قلمرو آن از بین برود ، و بیشتر از بخش بیشتر کشورهای دیگر ، متناسب با میزان سهام آن ، زیرپاک می شود. آنها زمین بیشتری نسبت به سهام برای پرورش دارند. بنابراین ، آنچه که آنها فقط در مورد کشت فقط آنچه حاصلخیز ترین و مطلوب ترین واقع شده است ، زمین در نزدیکی ساحل دریا و در امتداد سواحل رودخانه های ناوبری اعمال می شود. چنین زمینی نیز اغلب با قیمتی زیر ارزش حتی از محصولات طبیعی آن خریداری می شود. سهام شاغل در خرید و بهسازی چنین اراضی باید سود بسیار زیادی داشته باشد و در نتیجه هزینه بسیار زیادی را بپردازد. تجمع سریع آن در اشتغال بسیار سودآور باعث می شود تا کاشته کننده بتواند تعداد دست های خود را سریعتر از آنچه که می تواند آنها را در یک حل و فصل جدید پیدا کند ، افزایش دهد. بنابراین ، کسانی که می توانند پیدا کنند ، بسیار آزادانه پاداش می گیرند. با افزایش مستعمره ، سود سهام به تدریج کاهش می یابد. هنگامی که بارورترین و بهترین زمین های واقع شده همه اشغال شده اند ، می توان با کشت آنچه که در خاک و وضعیت فرومایه است ، سود کمتری کسب کند و علاقه کمتری را می توان به سهام که بسیار شاغل است ، بدست آورد. بر این اساس ، در بخش اعظم مستعمرات ما ، هر دو نرخ بهره و حقوقی و بازار به طور قابل توجهی در طول قرن فعلی کاهش یافته است. با افزایش ثروت ، بهبود و جمعیت ، علاقه کاهش یافته است. دستمزد کار با سود سهام غرق نمی شود. تقاضا برای نیروی کار با افزایش سهام هرچه سود آن باشد افزایش می یابد. و پس از کاهش این موارد ، ممکن است سهام نه تنها به افزایش خود ادامه دهد بلکه خیلی سریعتر از گذشته افزایش می یابد. این کشور با ملل صنعتی است که در زمینه کسب ثروت مانند افراد صنعتی پیشرفت می کنند. یک سهام عالی ، اگرچه با سود اندک ، به طور کلی سریعتر از یک سهام کوچک با سود بسیار زیاد افزایش می یابد. ضرب المثل می گوید ، پول درآمد دارد. وقتی کمی پیدا کرده اید ، دریافت بیشتر آسان است.

مشکل بزرگ این است که کمی به دست بیاورید. ارتباط بین افزایش سهام و صنعت یا تقاضای نیروی کار مفید ، در حال حاضر تا حدودی توضیح داده شده است ، اما در مورد درمان انباشت سهام به طور کامل تر توضیح داده می شود.

دستیابی به قلمرو جدید یا شاخه های جدید تجارت ممکن است گاهی اوقات سود سهام را بالا ببرد و با آنها علاقه پول ، حتی در کشوری که به سرعت در دستیابی به ثروت پیش می رود. سهام کشور برای کل الحاق مشاغل کافی نیست ، که چنین تملک هایی برای افراد مختلفی که در بین آنها تقسیم شده اند ، وجود دارد ، فقط در آن شاخه های خاص اعمال می شود که بیشترین سود را دارند. بخشی از آنچه قبلاً در سایر معاملات به کار رفته بود ، لزوماً از آنها خارج شده و به برخی از موارد جدید و سودآورتر تبدیل شده است. بنابراین ، در تمام آن معاملات قدیمی ، این رقابت کمتر از گذشته خواهد بود. بازار با انواع مختلفی از کالاها کمتر تأمین می شود. قیمت آنها لزوماً کم و بیش افزایش می یابد و سود بیشتری را برای کسانی که در آنها سر و کار دارند ، به دست می آورد ، بنابراین می توانند با بهره بالاتر وام بگیرند. مدتی پس از نتیجه گیری از جنگ دیرهنگام ، نه تنها افراد خصوصی با بهترین اعتبار ، بلکه برخی از بزرگترین شرکت های لندن ، که معمولاً با پنج درصد وام گرفته می شوند ، که قبل از آن برای پرداخت بیش از چهار نفر استفاده نشده بود ، وچهار و نیم درصد. الحاق بزرگ هر دو سرزمین و تجارت ، با کسب ما در آمریکای شمالی و هند غربی ، به اندازه کافی این امر را به خود اختصاص می دهد ، بدون این که تصور کند در سهام سرمایه جامعه کاهش می یابد. بنابراین ، الحاق مشاغل جدیدی که توسط سهام قدیمی انجام می شود ، لزوماً باید مقدار زیادی را که در تعداد زیادی از شاخه های خاص به کار رفته است ، کاهش دهد ، که در آن رقابت کمتر است ، سود باید بیشتر باشد. من از این پس به این دلایل اشاره می کنم که من را به این باور می رساند که سرمایه سرمایه انگلیس حتی با هزینه عظیم جنگ اواخر کاهش نمی یابد.

کاهش سهام سرمایه جامعه یا وجوهی که برای حفظ صنعت تعیین شده است ، با این وجود ، دستمزد کار را کاهش می دهد ، بنابراین سود سهام و به تبع آن بهره پول را افزایش می دهد. با کاهش دستمزد نیروی کار ، صاحبان آنچه در جامعه باقی مانده است می توانند کالاهای خود را با هزینه کمتری به بازار عرضه کنند و سهام کمتری در تأمین بازار نسبت به گذشته به کار می گیرند ، می توانند آنها را عزیزتر بفروشند. کالاهای آنها هزینه کمتری برای آنها دارد و بیشتر برای آنها دریافت می کنند. بنابراین ، سود آنها در هر دو انتها افزایش می یابد ، می تواند علاقه زیادی داشته باشد. ثروت های بزرگ به طور ناگهانی و به راحتی در بنگال و سایر شهرک های انگلیس در هند شرقی ممکن است ما را برآورده کنند که ، چون دستمزد کار بسیار کم است ، بنابراین سود سهام در آن کشورهای ویران بسیار زیاد است. بهره پول به طور متناسب چنین است. در بنگال ، پول اغلب در چهل ، پنجاه و شصت درصد به کشاورزان وام می گیرد و محصول موفق برای پرداخت وام وام می گیرد. از آنجا که سودهایی که می توانند چنین علاقه ای داشته باشند ، باید تقریباً کل اجاره صاحبخانه را بخورد ، بنابراین چنین رباکه عظیمی باید به نوبه خود بخش بیشتری از این سود را بخورد. قبل از سقوط جمهوری روم ، به نظر می رسد که یک ربا از همان نوع در استان ها ، تحت دولت ویران کننده پروکونسولس ، در استان ها رایج بوده است. با توجه به یادگیری نامه های سیسرو ، Brutus با فضیلت در قبرس با هشت درصد درصد پول وام داد.

در کشوری که آن مکمل کامل ثروت را به دست آورده بود که ماهیت خاک و آب و هوا و وضعیت آن با توجه به سایر کشورها ، به آن اجازه می داد تا به دست آورد. بنابراین ، بنابراین ، نمی تواند پیش نرود ، و که به عقب نمی رود ، هم دستمزد نیروی کار و هم سود سهام احتمالاً بسیار کم خواهد بود. در کشوری که کاملاً متناسب با آنچه که قلمرو آن می تواند حفظ کند یا سهام آن را به کار می برد ، لزوماً رقابت برای اشتغال به اندازه ای برای کاهش دستمزد کار به آنچه که به سختی کافی بود برای حفظ تعداد کارگران و ، ،این کشور که قبلاً کاملاً مورد توجه قرار گرفته است ، این تعداد هرگز نمی تواند تقویت شود. در کشوری که کاملاً متناسب با تمام مشاغل مورد نیاز برای معامله است ، زیرا مقدار زیادی سهام در هر شاخه خاصی به کار می رود زیرا ماهیت و میزان تجارت اعتراف می کند. بنابراین ، رقابت در همه جا به همان اندازه عالی خواهد بود و به تبع آن سود معمولی تا حد ممکن کم است.

اما شاید هنوز هیچ کشوری به این درجه از ظرافت نرسیده است. به نظر می رسد چین مدتها ثابت بوده است و احتمالاً مدتها پیش آن مکمل کامل ثروت را که مطابق با ماهیت قوانین و نهادهای آن است ، به دست آورده بود. اما این مکمل ممکن است بسیار پایین تر از آنچه که ، با سایر قوانین و نهادها ، ماهیت خاک ، آب و هوا و وضعیت آن ممکن است اعتراف کند. کشوری که تجارت خارجی را مورد غفلت قرار می دهد یا از آن بیزار است و کشتی های ملل خارجی را فقط به یک یا دو بنادر خود می پذیرد ، نمی تواند همان مقدار تجارت را که ممکن است با قوانین و نهادهای مختلف انجام دهد ، معامله کند. در یک کشور نیز ، جایی که ، گرچه ثروتمندان یا صاحبان پایتخت های بزرگ از امنیت خوبی برخوردار هستند ، اما فقیر یا صاحبان پایتخت های کوچک از کمبود برخوردار هستند ، اما تحت بهانه عدالت مسئولیت پذیر هستند و غارت می شوند. در هر زمان توسط ماندارین های فرومایه ، مقدار سهام شاغل در تمام شاخه های مختلف تجارت که در آن معامله می شود ، هرگز نمی تواند برابر با ماهیت و وسعت آن تجارت باشد. در هر شاخه متفاوت ، ظلم و ستم فقرا باید انحصار ثروتمندان را تعیین کند ، که با جلب توجه کل تجارت به خود ، قادر به سودهای بسیار بزرگی خواهند بود. گفته می شود که دوازده درصد از این امر منافع مشترک پول در چین است و سود عادی سهام باید برای تأمین این علاقه بزرگ کافی باشد.

نقص در قانون ممکن است گاهی اوقات نرخ بهره را به میزان قابل توجهی بالاتر از آنچه که وضعیت کشور ، در مورد ثروت یا فقر ، به آن نیاز دارد ، افزایش دهد. هنگامی که قانون عملکرد قراردادها را اجرا نمی کند ، همه وام گیرندگان را تقریباً در همان موقعیت با ورشکستگی یا افراد دارای اعتبار مشکوک در کشورهای تنظیم شده بهتر قرار می دهد. عدم اطمینان در بازپرداخت پول وی باعث می شود وام دهنده دقیقاً همان بهره غاصب را که معمولاً از ورشکستگی ها لازم است ، دقیقاً انجام دهد. در میان کشورهای وحشیانه که استانهای غربی امپراتوری روم را تحت الشعاع قرار دادند ، عملکرد قراردادها برای بسیاری از سنین به ایمان احزاب پیمانکار باقی مانده است. دادگاه های عدالت پادشاهان آنها به ندرت در آن واسطه می شدند. نرخ بالای بهره که در آن دوران باستان اتفاق افتاده است ممکن است تا حدودی از این امر به حساب بیاید.

هنگامی که قانون به طور کلی علاقه را ممنوع می کند ، از آن جلوگیری نمی کند. بسیاری از مردم باید وام بگیرند ، و هیچ کس بدون توجه به استفاده از پول خود وام نمی دهد ، زیرا نه تنها برای آنچه می توان با استفاده از آن انجام داد ، بلکه به دشواری و خطر فرار از قانون است. نرخ بالای بهره در بین همه ملل ماهومت توسط آقای مونتسکووی ، نه از فقر آنها ، بلکه تا حدودی از این امر ، و بخشی از آن از دشواری بازیابی پول به حساب می آید.

پایین ترین نرخ عادی سود همیشه باید چیزی بیشتر از آنچه برای جبران خسارات گاه به گاه که هر اشتغال سهام در معرض آن قرار دارد ، کافی باشد. این فقط مازاد است که سود شسته و رفته یا واضح است. آنچه که سود ناخالص آن نامیده می شود ، نه تنها این مازاد ، بلکه آنچه برای جبران چنین ضررهای خارق العاده ای حفظ می شود. بهره ای که وام گیرنده می تواند پرداخت کند فقط متناسب با سود روشن است.

پایین ترین نرخ عادی بهره باید به همان شیوه چیزی بیش از اندازه کافی برای جبران خسارات گاه به گاه باشد که وام ، حتی با احتیاط قابل تحمل ، در معرض دید قرار می گیرد. اگر این بیشتر نبود ، خیریه یا دوستی می تواند تنها انگیزه وام باشد.

در کشوری که مکمل کامل ثروت خود را به دست آورده بود ، جایی که در هر شاخه خاص از مشاغل بیشترین مقدار سهام را می توان در آن به کار گرفت ، زیرا نرخ عادی سود روشن بسیار اندک خواهد بود ، بنابراین نرخ معمول بازارعلاقه ای که می توان از آن خارج شد ، آنقدر کم باشد که این امر را برای هر یک از افراد ثروتمند که به نفع پول خود زندگی می کنند غیرممکن می کند. همه افراد ثروت کوچک یا مبهم موظفند خود را به استخدام سهام خود برسانند. لازم است که تقریباً هر مرد باید مرد تجارت باشد یا به نوعی تجارت درگیر شود. به نظر می رسد استان هلند به این ایالت نزدیک می شود. این در آنجا وجود ندارد که مرد تجارت نباشد. ضرورت باعث می شود که تقریباً هر مرد چنین باشد ، و عرف در همه جا مد را تنظیم می کند. همانطور که لباس پوشیدن مسخره است ، به همین ترتیب ، مانند سایر افراد ، به کار نمی رود. به عنوان یک مرد حرفه ای مدنی در یک اردوگاه یا پادگان به نظر می رسد بی دست و پا است و حتی در معرض خطر تحقیر در آنجا قرار دارد ، یک مرد بیکار در بین مردان تجارت نیز چنین است.

بالاترین نرخ سود معمولی ممکن است به گونه ای باشد که در قیمت بیشتر کالاها ، کل آنچه را که باید به اجاره زمین برود ، می خورد و فقط آنچه را برای پرداخت کار آماده سازی و آوردن کافی است ، می گذاردبا توجه به پایین ترین نرخ که در هر کجا می توان نیروی کار را پرداخت کرد ، معیشت لخت کارگر را به بازار عرضه کرد. کارگر همیشه باید در حالی که در مورد کار بود ، به نوعی یا دیگری تغذیه می شد. اما ممکن است صاحبخانه همیشه پرداخت نشده باشد. سود تجارتی که بندگان شرکت هند شرقی در بنگال انجام می دهند شاید شاید خیلی از این نرخ فاصله نداشته باشد.

نسبت آن که نرخ معمول سود بازار باید با نرخ عادی سود روشن تحمل کند ، لزوماً با افزایش سود یا کاهش سود متفاوت است. علاقه مضاعف در انگلیس است که آنچه بازرگانان آن را سود خوب ، متوسط و معقول می نامند ، حساب کرد. شرایطی که من درک می کنم به معنای سود مشترک و معمول نیست. در کشوری که نرخ عادی سود روشن هشت یا ده درصد است ، ممکن است منطقی باشد که نیمی از آن باید به بهره برود ، هر کجا که تجارت با پول وام گرفته شده انجام شود. سهام در معرض خطر وام گیرنده است ، که مانند گذشته ، آن را به وام دهنده بیمه می کند. و چهار یا پنج درصد ممکن است ، در بخش بیشتری از معاملات ، هر دو سود کافی در معرض خطر این بیمه باشد و هم یک پاداش کافی برای مشکل در استفاده از سهام. اما نسبت بین بهره و سود روشن ممکن است در کشورهایی که نرخ سود عادی یا معامله خوب پایین تر بوده یا معامله خوبی بالاتر باشد ، یکسان نباشد. اگر این معامله خوب پایین تر بود ، شاید نیمی از آن برای علاقه به دست نیاورد. و اگر این یک معامله خوب بالاتر باشد ، ممکن است موارد بیشتری نیز فراهم شود.

در کشورهایی که به سرعت در حال پیشرفت به ثروت هستند ، نرخ پایین سود ممکن است در قیمت بسیاری از کالاها ، دستمزد بالای نیروی کار را جبران کند و این کشورها را قادر به فروش ارزان به عنوان همسایگان کم نظیر خود کند ، که در میان آنها دستمزد نیروی کار است. ممکن است پایین تر باشد

پایگاه های معاملاتی...
ما را در سایت پایگاه های معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرشته صدرعرفایی بازدید : 212 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1402 ساعت: 11:45