چرا ما باید به همه پول رایگان بدهیم

ساخت وبلاگ

کارآمدترین راه برای خرج کردن پول برای بی خانمان ها ممکن است دادن آن به آنها باشد. تصویر: گتی تصاویر.

لندن ، مه 2009.

نسخه فرانسوی را اینجا بخوانید. آزمایش مربوط به سیزده مرد بی خانمان برخاست. آنها جانباز خیابانی هستند. برخی از آنها بیش از چهل سال است که روی کاشی های سرد مایل مربع ، مرکز مالی اروپا خوابیده اند. حضور آنها بسیار ارزان است. پلیس ، خدمات حقوقی ، مراقبت های بهداشتی: سیزده مالیات دهندگان صدها هزار پوند. هر سال.

در آن بهار ، یک موسسه خیریه محلی تصمیم اساسی می گیرد. جانبازان خیابانی قرار است به عنوان ذینفع یک آزمایش اجتماعی نوآورانه تبدیل شوند. دیگر تمبر مواد غذایی ، شام های آشپزخانه غذا یا پناهگاه پراکنده برای آنها باقی نمی ماند. این مردان وثیقه شدید دریافت می کنند که توسط مالیات دهندگان تأمین می شود. آنها هر یک 3000 پوند ، پول نقد دریافت می کنند و هیچ رشته ای به آن وصل نشده است. مردان آزاد هستند که تصمیم بگیرند چه چیزی را خرج کنند. خدمات مشاوره کاملاً اختیاری است. بدون الزامات ، بدون سؤال سخت. تنها سوالی که باید به آنها پاسخ دهند این است:

به نظر شما چه چیزی برای شما خوب است؟

کلاسهای باغبانی

یک کارگر امدادی به یاد می آورد: "من انتظارات عظیمی نداشتم."

با این حال ، خواسته های مردان بی خانمان کاملاً متوسط بود. یک تلفن ، گذرنامه ، یک فرهنگ لغت - هر یک از شرکت کنندگان ایده های خود را در مورد آنچه برای او بهترین است ، داشت. هیچ یک از مردان پول خود را در مورد الکل ، مواد مخدر یا قمار هدر ندادند. در مقابل ، بیشتر آنها با پولی که دریافت کرده بودند بسیار ناخوشایند بودند. به طور متوسط ، تنها 800 پوند در پایان سال اول هزینه شده بود.

زندگی سیمون با پول وارونه شد. وی که به مدت بیست سال به هروئین معتاد شد ، سرانجام تمیز شد و با کلاس های باغبانی شروع کرد. او می گوید: "برای اولین بار در زندگی من همه چیز فقط کلیک کرده است ، احساس می کند اکنون می توانم کاری انجام دهم."‘من فکر می کنم به خانه برگردم. من دو بچه دارم. "

یک سال پس از شروع آزمایش ، یازده نفر از سیزده سقف بالای سر خود داشتند. آنها اسکان را پذیرفتند ، در آموزش و پرورش ثبت نام کردند ، یاد گرفتند که چگونه آشپزی کنند ، برای استفاده از مواد مخدر معالجه کنند ، به خانواده های خود مراجعه کنند و برای آینده برنامه ریزی کنند. یکی از آنها به یاد می آورد: "من هوای سرد را دوست داشتم.""اکنون من از آن متنفرم." پس از چندین دهه مقامات "بی ثمر ، کشش ، جریمه و آزار و اذیت ، یازده بدنام بدنام سرانجام از خیابان ها حرکت کردند.

هزینه ها؟50،000 پوند در سال ، از جمله دستمزد کارگران امداد. این پروژه علاوه بر اینکه به یازده نفر دیگر شلیک دیگری در زندگی داده بود ، با یک عامل حداقل 7. پس انداز کرده بود. حتی اقتصاددان نیز نتیجه گرفت:

"کارآمدترین راه برای خرج کردن پول برای بی خانمان ها ممکن است این باشد که آن را به آنها بدهد."

سانتا وجود دارد

ما تمایل داریم فرض کنیم که فقرا قادر به اداره پول نیستند. در صورت وجود این ، مردم دلیل ، احتمالاً آن را صرف فست فود و آبجو ارزان می کنند ، نه بر روی میوه و یا آموزش. این نوع استدلال برنامه های اجتماعی بی شمار ، جنگل های اداری ، ارتش های هماهنگ کننده برنامه ها و لژیون های نظارت بر کارکنان را تشکیل می دهد که دولت رفاه مدرن را تشکیل می دهند. از زمان شروع بحران ، تعداد ابتکارات مبارزه با کلاهبرداری با مزایا و یارانه ها افزایش یافته است.

مردم باید "برای پول خود کار کنند" ، ما دوست داریم فکر کنیم. در دهه های اخیر ، رفاه اجتماعی به سمت بازار کار تبدیل شده است که شغل کافی ایجاد نمی کند. روند "رفاه" به "کار" بین المللی است ، با برنامه های شغلی واجب ، مسیرهای ادغام مجدد ، مشارکت اجباری در کار "داوطلبانه". پیام اساسی: پول رایگان مردم را تنبل می کند.

به جز این نیست.

با برنارد اومندی ملاقات کنید. سالها در یک معدن ، جایی در غرب ساکن کنیا کار می کرد. برنارد روزانه 2 دلار می ساخت ، تا یک روز صبح ، او یک پیام متنی قابل توجه دریافت کرد."وقتی پیام را دیدم ، پریدم" ، او بعداً یادآوری کرد. و با دلیل خوب: 500 دلار به تازگی به حساب وی واریز شده بود. برای برنارد ، این مبلغ تقریباً یک سال حقوق داشت.

چند ماه بعد گزارشگر نیویورک تایمز قدم زد

مقاله NYT را اینجا بخوانید. در اطراف روستای خودمثل این بود که همه در جکپوت پیروز شده بودند - اما هیچ کس پول را هدر نداده بود. مردم در حال تعمیر خانه های خود و شروع مشاغل کوچک بودند. برنارد روزانه 6 تا 9 دلار در حال رانندگی با بوکسور جدید Bajai ، یک چرخه موتور هندی بود که وی برای حمل و نقل برای ساکنان محلی استفاده می کرد. مایکل فی ، بنیانگذار GiveDirectly ، سازمان هماهنگی گفت: "این انتخاب را در دست فقرا و نه من قرار می دهد.""حقیقت این است ، من فکر نمی کنم که من حس خیلی خوبی از نیازهای فقیر داشته باشم." وقتی گوگل نگاهی به داده های خود داشت ، این شرکت بلافاصله تصمیم به اهدا 2. 5 میلیون دلار گرفت.

برنارد و هموطنانش تنها کسانی نیستند که خوش شانس بودند. در سال 2008 ، دولت اوگاندا بین 16 تا 35 سال حدود 400 دلار به 12،000 جوان داد. فقط پول - بدون سؤال پرسیده نمی شود. و حدس بزنید چه؟نتایج حیرت انگیز بود. فقط چهار سال بعد ، سرمایه گذاری های آموزشی و کارآفرینی جوانان باعث شده درآمد آنها تقریباً 50 ٪ افزایش یابد. احتمال اشتغال آنها 60 ٪ افزایش یافته است.

یکی دیگر از برنامه های اوگاندا 150 دلار به 1800 زن فقیر در شمال کشور اعطا کرد. در اینجا ، درآمد نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافت. زنانی که توسط یک کارگر امدادرسانی مورد حمایت قرار می گرفتند ، کمی بهتر بودند ، اما محاسبات بعدی ثابت کردند که اگر حقوق کارگران امداد به سادگی بین زنان تقسیم می شد ، این برنامه حتی مؤثرتر بود.

مطالعات از سراسر جهان دقیقاً همان نکته را به خانه می کشاند: پول رایگان کمک می کند. همبستگی های اثبات شده بین پول آزاد و کاهش جرم ، نابرابری پایین تر ، سوء تغذیه کمتر ، مرگ و میر کمتر از نوزادان و میزان بارداری نوجوانان ، حقایق کمتر ، نرخ تکمیل مدارس بهتر ، رشد اقتصادی بالاتر و نرخ رهایی وجود دارد. در ماه ژوئن گذشته ، اقتصاددان ، چارلز کنی ، عضو مرکز توسعه جهانی ، "دلیل بزرگی که فقیر مردم فقیر هستند ، این است که آنها پول کافی ندارند.""جای تعجب آور نیست که دادن پول به آنها راهی عالی برای کاهش این مشکل است."

محققان موسسه فقر جهانی بروکس ، یک مؤسسه مستقل مستقر در دانشگاه منچستر ، در کار سال 2010 به فقرا پول می دهند ، نمونه های بی شماری از پول را با موفقیت پراکنده می کنند. در نامیبیا ، سوء تغذیه ، جرم و حقیقت به ترتیب 25 درصد ، 42 درصد و نزدیک به 40 درصد کاهش یافت. در مالاوی ، ثبت نام در مدرسه دختران و زنان در تنظیمات مشروط و بی قید و شرط 40 درصد افزایش یافت. از برزیل تا هند و از مکزیک تا آفریقای جنوبی ، برنامه های پول آزاد در یک دهه گذشته رونق گرفته است. در حالی که اهداف توسعه هزاره حتی به این برنامه ها اشاره نمی کرد ، در حال حاضر بیش از 110 میلیون خانواده در حداقل 45 کشور از آنها بهره مند می شوند.

محققان از مزایای برنامه ها خلاصه می کنند: (1) خانوارها از پول استفاده خوبی می کنند ، (2) فقر کاهش می یابد ، (3) مزایای بلند مدت در درآمد ، سلامت و درآمد مالیاتی قابل توجه است ، (4) هیچ منفی وجود نداردتأثیر بر تأمین نیروی کار - گیرندگان کمتر کار نمی کنند ، و (5) برنامه ها صرفه جویی می کنند.

در اینجا ارائه یافته های آنها ارائه شده است. چرا وقتی فقط می توانستیم پول نقد بدهیم ، خارجی های پرداخت شده را در SUV ارسال می کنیم؟این امر همچنین باعث کاهش خطر مقامات فاسد می شود که سهم خود را دریافت می کنند. پول آزاد کل اقتصاد را تحریک می کند: مصرف بالا می رود و در نتیجه شغل بیشتری و درآمد بالاتر به وجود می آید.

‘فقر اساساً در مورد کمبود پول نقد است. جوزف هانلون ، نویسنده اظهار داشت: این مربوط به حماقت نیست."اگر چکمه ای ندارید ، نمی توانید خود را با بوت استرپ های خود بکشید."

یک ایده قدیمی

پول رایگان: این ایده توسط برخی از بزرگترین ذهن تاریخ تبلیغ شده است.

توماس بیشتر در آرمانشهر معروف خود از آن خواب دید (1516). اقتصاددانان بی شماری و فیلسوفان ، که بسیاری از آنها برنده جایزه نوبل هستند ، از این پرونده پیروی می کنند. طرفداران را نمی توان در طیف سیاسی قرار داد: این برای متفکران چپ و راست گرایانه جذاب است. حتی بنیانگذاران نئولیبرالیسم ، فردریش هایک و میلتون فریدمن از این ایده حمایت کردند. ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) مستقیماً به آن اشاره دارد.

درآمد اساسی

و نه فقط برای چند سال ، فقط در کشورهای در حال توسعه ، یا صرفاً برای فقرا - بلکه پول رایگان به عنوان یک حق اصلی انسانی برای همه. فیلسوف فیلیپ ون پاریجس آن را "جاده سرمایه داری به کمونیسم" خوانده است. یک کمک هزینه ماهانه ، به اندازه کافی برای زندگی ، بدون هیچ گونه کنترل بیرونی در مورد اینکه آیا شما آن را به خوبی خرج می کنید یا حتی سزاوار آن هستید. هیچ جنگل با هزینه های اضافی ، مزایا ، تخفیف - که همه آنها برای اجرای آن هزینه دارند. حداکثر با برخی موارد اضافی برای افراد مسن ، بیکار و معلول.

درآمد اساسی - این ایده ای است که زمان آن فرا رسیده است.

مین نتیجه ، کانادا

در یک اتاق زیر شیروانی یک انبار در وینیپگ ، کانادا ، 1800 جعبه در حال جمع شدن گرد و غبار هستند. جعبه ها پر از داده ها - جداول ، نمودارها ، گزارش ها ، رونوشت ها - از یکی از جذاب ترین آزمایش های اجتماعی در تاریخ پس از جنگ: mincome.

اویل فراموش ، استاد دانشگاه مانیتوبا ، در سال 2004 در مورد این آزمایش شنید. به مدت پنج سال ، وی برای دسترسی به مطالب ، در بایگانی ملی کانادا حکم کرد. هنگامی که او در سال 2009 به او اجازه ورود به اتاق زیر شیروانی را داد ، به سختی می توانست چشمان خود را باور کند: این بایگانی اطلاعات زیادی را در مورد کاربرد ایده آل قدیمی توماس مور ذخیره کرد.

یکی از تقریباً 1000 مصاحبه که در صندوق ها دور هم شده بود با هیو و دورن هندرسون بود. سی و پنج سال قبل ، هنگامی که این آزمایش از بین رفت ، او به عنوان سرایدار مدرسه کار کرد و او از دو فرزندشان مراقبت کرد. زندگی برای آنها آسان نبود. دورن سبزیجات رشد کرد و آنها مرغ های خود را برای تأمین تأمین مواد غذایی روزانه خود نگه داشتند.

یک روز زنگ درب زنگ زد. دو مرد که لباس می پوشند ، یک پیشنهاد ارائه دادند که خانواده هندرسون نتوانستند امتناع کنند. دورن به یاد می آورد: "ما فرم ها را پر کردیم و آنها می خواستند رسیدهای ما را ببینند". از آن لحظه ، پول دیگر برای خانواده هندرسون مشکلی نداشت. هیو و دورن

اطلاعات بیشتر در مورد تجربه آنها را در اینجا بخوانید. وارد Mincome-اولین آزمایش اجتماعی در مقیاس بزرگ در کانادا و بزرگترین آزمایش اجرای درآمد اساسی که تاکنون انجام شده است.

در مارس 1973 ، فرماندار استان تصمیم گرفته بود 17 میلیون دلار برای این پروژه رزرو کند. این آزمایش قرار بود در دافین ، یک شهر کوچک با 13000 نفر از جمعیت در شمال وینیپگ برگزار شود. محققان بهار بعدی شروع به جمع آوری شهر برای نظارت بر توسعه خلبان کردند. اقتصاددانان عادتهای کاری مردم را پیگیری می کردند ، جامعه شناسان به تأثیرات این آزمایش بر زندگی خانوادگی و انسان شناسان مشغول مشاهده نزدیک پاسخهای فردی افراد پرداختند.

مقررات اساسی درآمد باید اطمینان حاصل کند که هیچ کس از خط فقر پایین نمی آید. در عمل این بدان معناست که حدود 1000 خانواده در دافین ، که 30 ٪ از کل جمعیت را پوشش می دهد ، یک چک ماهانه دریافت می کردند. برای یک خانواده پنج نفری ، این مبلغ امروز به 18000 دلار کاهش می یابد (رقم اصلاح شده برای تورم). هیچ سوالی پرسیده نشد.

چهار سال گذشت تا اینکه دور انتخابات یک دهانه را در آثار پرتاب کرد. دولت محافظه کار تازه منتخب ، آزمایش پرهزینه ای را که توسط مالیات دهندگان کانادایی برای 75 ٪ تأمین شده است ، دوست ندارد. وقتی معلوم شد که حتی پول کافی برای تجزیه و تحلیل نتایج وجود ندارد ، مبتکران تصمیم گرفتند آزمایش را از بین ببرند. در 1800 جعبه.

جمعیت دافین بسیار ناامید شد. در آغاز سال 1974 ، Mincome به عنوان یک پروژه آزمایشی دیده می شد که ممکن است در نهایت ملی شود. اما اکنون به نظر می رسید که برای فراموشی مقدر شده است. یکی از محققان به یاد می آورد: "مقامات دولتی مخالف با مینتوم نمی خواستند پول بیشتری برای تجزیه و تحلیل داده ها خرج کنند و آنچه را که قبلاً فکر می کردند نشان دهند: این کار نکرد ،" یکی از محققان به یاد می آورد.‘و افرادی که طرفدار مین نتیجه بودند نگران بودند زیرا اگر تجزیه و تحلیل انجام شد و داده ها مطلوب نبودند ، آنها فقط یک میلیون دلار دیگر صرف تجزیه و تحلیل می کردند و حتی خجالت می کشند."

هنگامی که پروفسور برای اولین بار از Mincome شنید ، هیچ کس نمی دانست که این آزمایش چگونه واقعاً انجام شده است. با این حال ، 1970 همچنین سالی بود که Medicare ، سیستم ملی بیمه درمانی ، اجرا شده بود. بایگانی Medicare داده های زیادی را فراموش کرد که به او امکان مقایسه دافین را با شهرهای اطراف و سایر گروه های کنترل می دهد. به مدت سه سال ، او مورد تجزیه و تحلیل و تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، به طور مداوم به همان نتیجه گیری رسید:

Mincome موفقیت بزرگی بوده است.

از آزمایش تا قانون

پروفسور فراموش می گوید: "سیاستمداران می ترسیدند كه مردم از کار خودداری كنند و فرزندان زیادی برای افزایش درآمد خود داشته باشند."

می توانید یکی از سخنرانی های او را در اینجا پیدا کنید. با این حال برعکس اتفاق افتاد: متوسط سن زناشویی در حالی که نرخ تولد پایین می رفت بالا رفت. گروه Mincome سوابق تکمیل مدرسه بهتری داشت. مقدار کل ساعات کار تنها 13 ٪ کاهش یافته است. نان آور به سختی ساعات خود را کاهش می داد ، زنان برای چند ماه مرخصی زایمان از درآمد اساسی استفاده می کردند و جوانان از آن برای انجام برخی از تحصیلات اضافی استفاده می کردند.

قابل توجه ترین کشف این است که ویزیت های بیمارستان 8،5 ٪ کاهش یافته است. این امر پس اندازهای زیادی بود (در ایالات متحده اکنون بیش از 200 میلیارد دلار در سال خواهد بود). پس از چند سال ، میزان خشونت خانگی و سلامت روان نیز شاهد پیشرفت بود. Mincome کل شهر را سالم تر کرد. درآمد اساسی همچنان بر نسل های زیر تأثیر می گذارد ، چه از نظر درآمد و چه از نظر سلامت.

دافین ، شهر بدون فقر ، یکی از پنج آزمایش درآمد اساسی در شمال آمریکا بود. چهار پروژه ایالات متحده پیش از آن بود. امروز ، تعداد کمی از مردم می دانند که ایالات متحده در دهه شصت به اجرای یک سیستم رفاه اجتماعی محکم نزدیک بود که می تواند در مقایسه با اکثر کشورهای غربی و اروپایی امروزه باشد. در سال 1964 ، رئیس جمهور لیندون ب. جانسون "جنگ برای فقر" را اعلام كرد. "اما ابتدا آزمایشات بیشتری لازم بود.

چندین ده میلیون برای آزمایش اثرات درآمد اساسی در بین 10،000 خانواده در پنسیلوانیا ، ایندیانا ، کارولینای شمالی ، سیاتل و دنور در دسترس قرار گرفت. خلبانان اولین آزمایش اجتماعی در مقیاس بزرگ بودند که بین گروههای مختلف آزمایش و کنترل تمایز قایل بودند. محققان در تلاش بودند تا پاسخ های سه سؤال را پیدا کنند. 1: آیا درآمد اساسی باعث می شود افراد به طور قابل توجهی کمتر کار کنند؟2: اگر چنین است ، آیا این برنامه را غیرقابل کنترل خواهد کرد؟3: و آیا در نتیجه از نظر سیاسی غیرقابل دستیابی خواهد شد؟

پاسخ ها: نه ، نه و بله.

کاهش ساعت کار محدود شد. تحلیلگر اصلی داده های آزمایش دنور گفت: "اختلاف" تنبلی "فقط توسط یافته های ما پشتیبانی نمی شود"."هیچ جایی در نزدیکی نقص انبوهی که پیامبران عذاب پیش بینی کرده اند وجود ندارد." به طور متوسط ، کاهش ساعت کار 9 درصد در هر خانواده بود. مانند دافین ، اکثر این افت توسط مادران و دانشجویان جوان در دهه بیست سالگی ایجاد شده است.

"این گزارش ارزیابی از یک پروژه سیاتل به پایان رسید ،" این کاهش در ساعت های کار پرداخت شده بدون شک توسط سایر فعالیت های مفید مانند جستجوی مشاغل بهتر یا کار در خانه جبران شد. "مادری که هرگز دبیرستان را تمام نکرده بود ، دارای مدرک روانشناسی بود و در تحقیق به حرفه خود رفت. یک زن دیگر کلاس های بازیگری را گذراند ، در حالی که شوهرش شروع به آهنگسازی کرد. آنها به محققان گفتند: "ما اکنون هنرمندان خودکفایی و درآمد خود هستیم". نتایج مدرسه در تمام آزمایشات بهبود یافته است: نمرات بالا رفتند و نرخ ترک تحصیل کاهش یافت. داده های تغذیه ای و سلامت نیز تحت تأثیر مثبت قرار گرفت - به عنوان مثال ، وزن تولد نوزادان تازه متولد شده افزایش یافته است.

مدتی به نظر می رسید که درآمد اساسی در واشنگتن به خوبی رقم می خورد.

اصلاحات رفاهی در خانه رای داده می شود ، تیتر NYT در تاریخ 17 آوریل 1970 خوانده شده است. اکثریت قریب به اتفاق پیشنهاد رئیس جمهور نیکسون را برای درآمد اساسی متوسط تأیید کرده بود. اما هنگامی که این پیشنهاد به سنا رسید ، شک و تردید بازگشت. یکی از سناتورها گفت: "این لایحه نمایانگر گسترده ترین ، گرانترین و گسترده ترین قوانین رفاهی است که تاکنون توسط کمیته امور مالی اداره شده است."

سپس آن کشف کشنده آمد: تعداد طلاق در سیاتل بیش از 50 ٪ افزایش یافته است. این درصد باعث شده است که نتایج مثبت ، کاملاً جالب توجه به نظر برسد. این ترس باعث شد که درآمد اساسی زنان را بسیار مستقل کند. ماه ها ، پیشنهاد قانون بین سنا و کاخ سفید به عقب و جلو ارسال شد و سرانجام به گرد و غبار تاریخ ختم شد.

تجزیه و تحلیل بعدی نشان می دهد که محققان اشتباه کرده اند - در حقیقت تعداد طلاق ها تغییر نکرده است.

بیهوده ، خطرناک و منحرف

'این میتواند انجام شود! جیمز توبین ، که در سال 1976 به کسب جایزه نوبل می رود ، در سال 1967 نوشت: در سال 1967 نوشت.

در اینجا یک مقاله جالب در مورد این قسمت از تاریخ آمریکا آورده شده است. با این وجود ، رونالد ریگان سالها بعد فریاد زد: "در دهه شصت ما جنگی را برای فقر انجام دادیم و فقر پیروز شد."

نقاط عطف تمدن اغلب برای اولین بار آرمانشهر غیرممکن تلقی می شوند. آلبرت هیرشمن ، یکی از جامعه شناسان بزرگ قرن قبل ، نوشت که رویاهای آرمانشهر معمولاً به سه دلیل رد می شوند: بیهودگی (غیرممکن است) ، خطر (خطرات خیلی بزرگ است) و انحراف (تحقق آن برعکس خواهد شد: برعکس:دیستوپیا). با این حال ، هیرشمان همچنین توضیح داد كه چگونه ، پس از اجرا ، ایده هایی كه قبلاً اتوپیایی در نظر گرفته می شدند به سرعت به عنوان عادی پذیرفته می شوند.

چندی پیش ، دموکراسی یک ایده آل بزرگ آرمانشهر بود. از فیلسوف رادیکال افلاطون گرفته تا اشرافی محافظه کار ، جوزف د مایرست ، بیشتر روشنفکران توده ها را برای دموکراسی بسیار احمقانه می دانستند. آنها فکر می کردند که اراده عمومی مردم به جای آن به سرعت در برخی از اراده های ژنرال انحطاط می یابد. این نوع استدلال را بر روی درآمد اساسی اعمال کنید: این بیهوده خواهد بود زیرا ما قادر به پرداخت آن نخواهیم بود ، خطرناک است زیرا مردم کار خود را متوقف می کنند و منحرف می شوند زیرا ما فقط برای تمیز کردن ظروف سرباز یا مسافر ایجاد می کنیم.

اما یک ثانیه صبر کنید.

بیهوده؟برای اولین بار در تاریخ ما به اندازه کافی ثروتمند هستیم تا بتوانیم درآمد اساسی قوی را تأمین کنیم. این امکان را به ما می دهد تا بیشتر مزایا و برنامه های نظارت را که سیستم رفاه اجتماعی فعلی نیاز دارد ، کاهش دهیم. بسیاری از تخفیف های مالیاتی اضافی خواهند بود. تأمین مالی بیشتر می تواند از (بالاتر) مالیات سرمایه ، آلودگی و مصرف حاصل شود.

 

ریشه کن کردن فقر در ایالات متحده 175 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت - یک چهارم بودجه نظامی 700 میلیارد دلاری این کشور.

 

یک محاسبه سریعکشوری که من در آن زندگی می کنم ، هلند ، 16. 8 میلیون نفر جمعیت دارد. خط فقر آن در ماه 1300 دلار تعیین می شود. این امر باعث می شود درآمد اساسی معقول باشد. برخی از ریاضیات ساده این هزینه را با سالانه 193. 5 میلیارد یورو ، حدود 30 ٪ از تولید ناخالص داخلی ملی ما تعیین می کند. این یک چهره بالا نجومی است. اما به یاد داشته باشید: دولت در حال حاضر بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی ما را کنترل می کند. این امر باعث نمی شود که هلند یکی از ثروتمندترین ، رقابتی ترین و شادترین کشورهای جهان باشد.

درآمد اساسی که کانادا با آن آزمایش کرده است - پول رایگان به عنوان حق فقرا - بسیار ارزان تر خواهد بود. اقتصاددان مت Bruenig اخیراً محاسبه کرد - یک چهارم از بودجه نظامی 700 میلیارد دلاری این کشور ، از بین بردن فقر در ایالات متحده 175 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.

می توانید محاسبه او را در اینجا پیدا کنید. با این حال ، سیستمی که فقط به فقرا کمک می کند ، تقسیم با کار خوب را تأیید می کند. ریچارد تیتموس ، متفکر دولت رفاه انگلیس ، یک سیاست ضعیف است. "از طرف دیگر ، درآمد اساسی جهانی می تواند از حمایت گسترده ای برخوردار باشد زیرا همه از آن سود می برند.

خطرناک؟در واقع ، ما کمی کمتر کار خواهیم کرد. اما این یک چیز خوب است ، با پتانسیل کار شگفتی برای زندگی شخصی و خانوادگی ما. گروه کوچکی از هنرمندان و نویسندگان (‘همه کسانی که جامعه در حالی که زنده هستند از آنها بیزارند و در هنگام مرده بودن آنها را افتخار می کنند" - Bertrand Russell) ممکن است در واقع از انجام کارهای پولی دست بکشند. با این وجود ، شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد اکثریت بزرگ مردم ، صرف نظر از آنچه که آنها دریافت می کنند ، می خواهند کار کنند. بیکاری ما را بسیار ناراضی می کند.

یکی از مهمترین درآمد درآمد اصلی این است که "فقیر کار" را تحریک می کند - که تحت سیستم فعلی ، پرداخت های رفاهی را امن تر می کنند - به دنبال شغل هستند. درآمد اساسی فقط می تواند وضعیت آنها را بهبود بخشد. کمک هزینه بی قید و شرط خواهد بود. حداقل دستمزد می تواند از بین برود و فرصت های شغلی را در انتهای پایین بازار کار بهبود بخشد. سن دیگر نیازی به ایجاد مانعی برای یافتن و حفظ اشتغال ندارد (زیرا کارمندان مسن لزوماً درآمد بیشتری کسب نمی کنند) در نتیجه باعث افزایش مشارکت کلی کار می شوند.

منحرف؟در مقابل ، طی دهه های گذشته سیستم های تأمین اجتماعی ما به سیستم های منحرف کنترل اجتماعی انحطاط یافته اند. مقامات دولتی از افرادی که بهزیستی دریافت می کنند ، جاسوسی می کنند تا مطمئن شوند که پول خود را هدر نمی دهند. بازرسان روزهای خود را برای مربیگری شهروندان می گذرانند تا به آنها کمک کنند تا از همه کاغذهای لازم استفاده کنند. هزاران مقام دولتی مشغول نگه داشتن این بوروکراسی حساس به کلاهبرداری هستند. دولت رفاه برای تأمین امنیت ساخته شده اما در سیستم بی اعتمادی و شرم دچار انحطاط شده است.

فکر کردن

قبلاً گفته شده است. دولت رفاه ما به روز است ، بر اساس زمانی که مردان تنها نان آور بودند و کارمندان برای کل مشاغل خود در یک شرکت ماندند. سیستم بازنشستگی و برنامه های حفاظت از بیکاری ما هنوز در اطراف برنامه های خوش شانس برای اشتغال پایدار محور است. تأمین اجتماعی مبتنی بر این فرض اشتباه است که اقتصاد شغل کافی ایجاد می کند. برنامه های رفاهی به جای ترامپولین ها به مشکلات تبدیل شده اند.

هرگز زمان آنقدر رسیده است که بتواند درآمد اساسی جهانی و بی قید و شرط را اجرا کند. جوامع پیری ما ما را به چالش می کشد تا سالمندان را از نظر اقتصادی تا حد امکان فعال نگه داریم. یک بازار کار به طور فزاینده انعطاف پذیر نیاز به امنیت بیشتر را ایجاد می کند. جهانی سازی دستمزدهای طبقه متوسط را در سراسر جهان از بین می برد. رهایی زنان فقط در صورتی که استقلال مالی بیشتر برای همه امکان پذیر باشد ، تکمیل می شود. شکاف عمیق بین کم و تحصیل کرده به این معنی است که اولی ها به پشتیبانی اضافی نیاز دارند. ظهور روبات ها و افزایش خودکار اقتصاد ما حتی می تواند هزینه های بالای نردبان شغل خود را نیز هزینه کند.

افسانه می گوید که در حالی که هنری فورد دوم در دهه 1960 به یک کارخانه جدید و کاملاً اتوماتیک به رهبر اتحادیه والتر روتر در حال گشت و گذار بود ، فورد شوخی کرد:

‘والتر ، چگونه می خواهید آن روبات ها را برای پرداخت حق الزحمه اتحادیه خود بدست آورید؟"

گفته می شود که روتر پاسخ داده است:

‘هنری ، چگونه می خواهید آنها را برای خرید اتومبیل های خود بدست آورید؟"

دنیایی که دستمزدها دیگر افزایش نمی یابد هنوز به مصرف کنندگان احتیاج دارد. در دهه های گذشته ، قدرت خرید طبقه متوسط از طریق وام ، وام و وام های بیشتر حفظ شده است. رفلکس کالوینیستی که باید برای پول خود کار کنید به مجوز نابرابری تبدیل شده است.

هیچ کس پیشنهاد نمی کند که جوامع جهان در سراسر جهان باید یک سیستم درآمد اولیه گران قیمت را در یک سکته مغزی اجرا کنند. هر آرمانشهر باید با آزمایشاتی که به آرامی دنیای ما را وارونه می کند - مانند یک چهار سال پیش در شهر لندن ، شروع به کار کند.

سوئیس ممکن است اولین کشوری باشد که درآمد اساسی را معرفی می کند. یکی از کارگران امدادی بعداً یادآوری کرد: ‘تغییر فقط یک شبه به روشی که همیشه به این مشکل نزدیک شده اید بسیار دشوار است. این خلبانان این فرصت را به ما می دهند تا متفاوت صحبت کنیم ، متفاوت فکر کنیم ، مشکل را متفاوت توصیف کنیم. "

پایگاه های معاملاتی...
ما را در سایت پایگاه های معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرشته صدرعرفایی بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 17:47